گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
آغاز تا پایان - سیری در جنگ ایران و عراق
جلد چهارم
حمله امریکا به سکوی نفتی ایران





تنها کمتر از یک هفته پس از اصابت موشک به کشتی امریکایی، سرانجام امریکاییها پس از بحث و بررسیهای فراوان، در تاریخ 27 / 7 / 66 به سکوی نفتی رشادت حمله کردند. بلافاصله سخنگوی کاخ سفید، فیتزواتر، اعلامیه رئیس جمهور وقت امریکا را در مورد این حمله قرائت کرد. ریگان در این اعلامیه مسؤولیت حمله را برعهده گرفته و اعلام کرد که در ساعت 7 بامداد به وقت واشنگتن نیروی دریایی امریکا سکوی نظامی! ایران را مورد حمله قرار داد. در این بیانیه همچنین آمده بود: «اقدام علیه سکوی نظامی! ایران پس از مشورت با رهبران کنگره و کشورهای دوست صورت گرفت.» ریگان در توجیه این اقدام گفت:
«این واکنش عاقلانه و محدود نسبت به استفاده غیر قانونی از زور علیه امریکا، نقض پرشمار حقوق دیگر کشورهای متخاصم بوده است. ابتکار قانونی حق دفاع از خود به موجب ماده 51 منشور ملل متحد بود و به همین روال به رئیس شورای امنیت سازمان ملل متحد آگهی شده است.» [422] .
تأکید رئیس جمهور امریکا بر واکنش عاقلانه و محدود و همچنین استناد به ماده 51 منشور سازمان ملل متحد، علاوه بر ارسال پیام برای ایران به منزله توجیه حقوقی این اقدام می‌باشد. در این بیانیه، سکوی نفتی ایران به عنوان سکوی نظامی ذکر شده است، حال آنکه قبل از حمله ناوهای امریکا به این سکو،

[ صفحه 145]

کارکنان شرکت نفت در حال بازسازی تأسیسات یکی از سکوها بودند که بر اثر اخطار ناوهای امریکا برای ترک سکو، بلافاصله آن را تخلیه کردند. در ادامه‌ی بیانیه ریگان آمده است:
«ایالات متحده امریکا علاقه‌ای به رویارویی نظامی با ایران ندارد. اما دولت ایران به هیچ وجه نباید درباره عزم و توانایی ما برای حفظ کشتیهای امریکا و منافع کشور در برابر حملات بی‌دلیل در شبهه باشد.» [423] .
یک منبع شرکت نفت در مورد جزئیات اقدام تجاوزکارانه امریکا می‌گوید که در حدود ساعت 11 روز دوشنبه، 4 فروند ناو جنگی امریکا در 15 مایلی سکوی نفتی سلمان از سمت شرق به غرب مشاهده شدند. این ناوها حدود ساعت 14 به حوالی حوزه نفتی رشادت رسیده و به کارکنان سکو که در حال بازسازی تأسیسات سکوی نفتی و بی‌دفاع 7 - R حوزه رشادت بودند 10 دقیقه مهلت دادند تا سکوی مذکور را تخلیه کنند. کارکنان از روی سکو به داخل کشتی تعمیراتی موسوم به عیسی رفته و پس از هشدار مجدد ناوهای امریکا تا فاصله 10 مایلی دور شدند. به دنبال این واقعه در ساعت 30: 14 همان روز سکوی نفتی و بی‌دفاع 7 - R مورد حمله قرار گرفت. ناوهای امریکا بلافاصله به سوی سکوی نفتی و بی‌دفاع 4 - R رشادت حرکت کردند و در این محل نیز از کارکنان خواستند ظرف 20 دقیقه سکو را تخلیه کنند. سپس سکو را مورد حمله قرار دادند. امریکاییها پس از حمله به سکوی نفتی رشادت در اطراف سکوی سلمان مانورهایی را انجام داده و سپس منطقه را ترک کردند. [424] .
بسیاری از ناظران و تحلیلگران نظامی و همچنین دیپلماتهای غربی واکنش احتمالی امریکا را پس از اصابت موشک به کشتی این کشور کوبنده و نسبتا گسترده پیش‌بینی می‌کردند. در چنین موقعیتی، حمله امریکا به سکوهای نفتی، تحت عنوان سکوی نظامی، همان گونه که در بیانیه رئیس جمهور امریکا اشاره شده، نشان دهنده عدم تمایل امریکا را برای درگیری گسترده با ایران بود. زیرا

[ صفحه 146]

امریکاییها در عین حال که نیاز به پاسخ گویی برای اعاده حیثیت خود داشتند، از اقدامات تلافی‌جویانه ایران نیز می‌ترسیدند. چون این مسئله موجبات گسترش درگیری را فراهم می‌ساخت.
در این اوضاع امریکاییها بر این موضوع واقف بودند که ایران با برداشتی که نسبت به ماهیت تلاشهای عراق و حمایت امریکا از عراق دارد، مسلما هیچ اقدامی را بدون پاسخ نخواهد گذاشت. اراده و توانایی ایران برای مقابله به مثل، امریکاییها را از گرفتار شدن در یک درگیری تدریجی بازداشت. در این میان، هدفهایی که امریکا برای حمله انتخاب می‌کرد مبین همین مسئله بود. در واقع، امریکاییها نیز نمی‌توانستند اقدام ایران را پاسخ ندهند. زیرا موقعیت داخلی و منطقه‌ای امریکا ضرورتا نیازمند پاسخ بود، [425] لذا اقدام نظامی از یک سو معضل امریکا را در داخل امریکا و در منطقه حل می‌کرد و از سوی دیگر به عنوان یک هشدار به ایران [426] تفهیم می‌کرد که امریکا مایل به درگیری با ایران نیست.
همچنین امریکاییها پس از هر اقدام نظامی علیه ایران بلافاصله از مجاری دیپلماتیک و حتی به صورت آشکار تأکید می‌کردند که از نظر ما مسئله تمام شده تلقی می‌شود. چنانکه بعد از این حادثه نیز واینبرگر وزیر دفاع وقت امریکا اعلام کرد: «این موضوع را تمام شده تلقی می‌کنیم.» [427] در این میان تمایل امریکاییها به زدن آخرین ضربه نقش مهمی در ارسال پیام داشت.

[ صفحه 147]

جرج بوش، معاون وقت رئیس جمهور امریکا، پس از ملاقات خصوصی با ولیعهد عربستان سعودی در مصاحبه با خبرنگاران، ضمن هشدار مبنی بر آمادگی امریکا برای پاسخ دادن به حملات ایران گفت:
«امیدوار است آیت‌الله خمینی پیام امریکا را دریافته باشد.» [428] .
وی در این مصاحبه افزود: رئیس جمهور امریکا با احساس مسؤولیت و قاطعیت دست به اقدام زد و امیدوار است پیام امریکا به ایران ارسال شده باشد.
وزیر خارجه انگلیس با حمایت از اقدام امریکا اظهار کرد که امیدوار است ایران درک کرده باشد که ادامه‌ی این گونه حملات ایران تنها به توجیه یک اقدام قاطع از سوی امریکا جهت «دفاع از خویش» کمک خواهد کرد. [429] واینبرگر وزیر دفاع وقت امریکا نیز اعلام کرد:
این اقدام در پاسخ به حمله ایران به نفتکش امریکایی بوده است و ما خواهان رویارویی بیشتر با ایران نیستیم، ولی آمادگی داریم که با هر گونه تشدید عملیات نظامی ایران برخورد قاطع‌تر داشته باشیم. [430] .
واکنش تند و تهدیدآمیز ایران در برابر تجاوز امریکا به سکوی نفتی این کشور، بازتاب نسبتا گسترده‌ای داشت. در این میان کویتیها به عنوان یکی از حامیان عراق و همچنین عامل دعوت از امریکاییها برای حضور در منطقه، بیش از دیگران نگران و مضطرب بودند. این آشفتگی و اضطراب روحی کویتی‌ها کاملا در مطبوعات این کشور منعکس شد. [431] همچنین سر دبیر روزنامه ایندیپندنت گفت که در کویت وضع متشنجی حکمفرماست. من با چند نفر در این کشور صحبت کردم و همه آنها منتظر بودند که اتفاقی بیفتد. [432] .
در واقع، امکان حمله موشکی مجدد به کویت به عنوان نخستین واکنش احتمالی ایران تأثیر بسیاری در نگرانی کویتی‌ها داشت. چنانکه اشاره شد، بسیاری انتظار داشتند که امریکا سکوهای موشکی ایران را مورد حمله قرار دهد که هم پاسخی قاطع به ایران باشد و هم امکان حمله موشکی به کویت را خنثی

[ صفحه 148]

نماید. [433] .
تجزیه و تحلیل ماهیت اقدام نظامی امریکا، بخشی از بازتاب این اقدام را در رسانه‌های خبری و محافل کارشناسی به خود اختصاص داد. خبرنگار روزنامه کریستین ساینس مانیتور در این مورد می‌گوید:
تحلیلگران اروپایی با واژه‌هایی چون «قابل انتظار» و «کاملا قابل درک»، حمله آمریکا به دو سکوی نفتی ایران را توصیف می‌کنند... به اعتقاد اروپاییها، امریکا نیاز داشت حمله روز جمعه ایران به یک نفتکش امریکا را پاسخ دهد تا اعتبار خود را حفظ کند. [434] .
همچنین اندرودانکن، از مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک لندن، ضمن ضروری دانستن این اقدام برای امریکا، تأکید می‌کند که این عملیات ظاهرا بسیار احتیاط آمیز و کاملا مطالعه شده بود. [435] سر دبیر روزنامه ایندیپندنت با توجه به آسیب‌پذیری کویت و کشتیهایی که به این کشور تردد می‌کنند، می‌گوید که بسیاری از مقامات کشورهای عرب، حمله اخیر امریکا را اشتباه می‌دانند. [436] .
در روزنامه کریستین ساینس مانیتور نیز هدفهای انتخاب شده‌ی امریکا و عدم حمله به سکوی موشکی ایران مورد بررسی قرار گرفت و رادیو امریکا اقدام به نقل آن کرد. در این گزارش، در توجیه عدم حمله به سکوهای موشکی ایران چند عامل مورد توجه قرار گرفته است، از جمله «سیار بودن تجهیزات پرتاب موشک و فاصله آن از محل استقرار ناو هواپیمابر امریکا». لذا اقدام به این امر مستلزم انجام عملیات نظامی پیچیده و سوختگیری در حال پرواز و شاید

[ صفحه 149]

درگیری مستقیم هواپیماهای پشتیبانی عربستان سعودی و کویت بود. لذا امریکاییها حمله به سکوی نفتی را انتخاب کردند. [437] در این تحلیل، اساسا پیچیدگی هدف و ناتوانی امریکا برای حمله به این اهداف مورد تأکید قرار گرفته است.
بررسی واکنش احتمالی ایران در برابر امریکا به گونه‌ای چشمگیر در کانون توجهات قرار گرفت. روزنامه کریستین ساینس مانیتور طی تحلیلی، یک سؤال کلی را طرح می‌کند مبنی بر اینکه «آیا ایران در برابر آتشبارهای نیروی دریایی امریکا مرعوب خواهد شد؟» سپس با توجه به رخدادهای گذشته و با استناد به نظر تحلیلگران و کارشناسان امور خاورمیانه می‌نویسد:
«گمان نمی‌رود که ایران به عنوان یک کشور ورزیده در جنگ به آرامی از صحنه خارج شود... عدم انتظار نوعی واکنش از ایران غیر منطقی می‌نماید.» [438] .
رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا در جمع مدیران مالی اروپا و امریکا در مورد این اقدام می‌گوید:
«ایرانیها به طور قطع در جستجوی راههای مقابله برخواهند آمد... یکی از خطراتی که باید با آن مقابله کرد، خطر مین‌گذاری است و ایرانیها از تواناییهای لازم برای مین‌گذاری برخوردار می‌باشند.» [439] .
احتمال مقابله به مثل ایران سبب گردید تا واینبرگر وزیر دفاع امریکا در مصاحبه با تلویزیون سی. بی. اس تهدید کند که در صورت اقدام ایران، امریکا چندین مورد حمله علیه ایران انجام خواهد داد. کنش و واکنش‌های ایران و امریکا سبب گردید تا اخباری مبنی بر تخلیه بندرعباس منتشر شود. [440] انتشار این خبر نمایانگر نگرانی ایران از اقدامات احتمالی امریکا در حمله مجدد به برخی از اهداف ایران در سواحل جنوبی کشور بود، ضمن اینکه نشان می‌داد ایران خود را برای ادامه درگیری آماده می‌کند.

[ صفحه 150]


اصابت موشک به اسکله الاحمدی کویت

انفجار یک فروند موشک در اسکله الاحمدی [441] کویت، در بامداد روز پنج‌شنبه 30 مهر و تنها سه روز پس از تجاوز نظامی امریکا به سکوی نفتی ایران، به بخشی از انتظارات مردم در مورد اقدامات تلافی‌جویانه‌ی ایران پاسخ داد. یک مقام مسؤول حفاظت محیط زیست کویت اعلام کرد که تلاش برای جلوگیری از نشت نفت و مهار آتش‌سوزی ادامه دارد. وی همچنین تأیید کرد که در این واقعه، سکوی مرکزی اسکله بارگیری نفت الاحمدی آسیب دیده است. [442] .
دولت کویت بلافاصله به ایران هشدار داد که در صورت ادامه‌ی حملات موشکی، کویت در کلیه روابط و مناسباتش با ایران تجدید نظر خواهد کرد. همچنین کاردار ایران احضار و اعتراض این کشور رسما اعلام شد. [443] رادیو لندن طی گزارشی، این واقعه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. در این گزارش به نقل از «استانلی مید»، از نویسندگان امور بین‌المللی آمده است:
«در ظاهر ممکن است به نظر برسد که حمله‌ی ایران به پایانه نفتی مینا الاحمدی، صرفا اقدامی برای تلافی حمله روز دوشنبه‌ی نیروی دریایی امریکا به دو سکوی استخراج نفت ایران بوده است، اما این حمله احتمالا بیش از اقدامی برای مقابله به مثل است. حمله ایران برای به مبارزه طلبیدن امریکاست.» [444] .
همین رادیو در تفسیر دیگری می‌گوید:
اگر امریکا در برابر حمله تازه‌ی ایران واکنش نشان ندهد بسیاری از کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس به این نتیجه خواهند رسید که مانعی

[ صفحه 151]

بر سر راه حملات ایران علیه آنها نیست و ناوگان امریکا در خلیج فارس کاری از پیش نبرده است. [445] .
نشریه میدل ایست، به نقل از تحلیلگران، حمله موشکی به کویت را یک تهدید تازه و جدی و به منزله‌ی به مبارزه طلبیدن امریکا ارزیابی کرد و سپس این مسئله را مورد تأکید قرار داد که حتی اگر کویت یا متحدین عرب آن خواستار اقدام تلافی‌جویانه‌ی امریکا علیه ایران باشند، احتمالا انجام آن دشوار خواهد بود. مسئله حائز اهمیت در تحلیل نشریه مید، ارزیابی میزان تمایل ایران به مقابله در برابر امریکا می‌باشد. در این تحلیل آمده است که تا قبل از حمله موشکی به نفتکش امریکا، ناظران عمدتا تمایل ایران به رویارویی با امریکا را کم برآورد می‌کردند. [446] .
تنها سه روز پس از اصابت موشک به اسکله الاحمدی و در موقعیتی که هنوز ادامه تلاشهای ایران و همچنین واکنش امریکا در هاله‌ای از ابهام قرار داشت و مسئولین کویت کاملا سرگشته شده بودند، انفجار بمب در دفتر هواپیمایی پان امریکن در کویت بار دیگر ناظران را دچار شگفتی کرد. منابع دیپلماتیک گفتند:
«بمب‌گذاری اخیر در کویت یک تحول نگران کننده بوده و بیانگر آسیب‌پذیر بودن کویت است.» [447] .
سخنگوی وزارت خارجه امریکا با اشاره به حمله‌ی موشکی روز پنج‌شنبه به اسکله الاحمدی کویت اظهار داشت:
«اقدام ایران به سه حمله طی یک هفته، به شدت نشانگر آن است که ایران تصمیم دارد تهدید خود علیه همسایگان غیر محارب! را ادامه دهد.» [448] .
همراه با اظهار نگرانی از تشدید بحران در منطقه از سوی سخنگوی وزارت خارجه امریکا، این انتظار به وجود آمد که امریکاییها به موازات موضع‌گیری شدید علیه ایران، اقدامات کوبنده‌ی خود را نیز به نمایش بگذارند. در

[ صفحه 152]

چنین وضعیتی، مصاحبه‌ی مطبوعاتی ریگان رئیس جمهور امریکا نقطه‌ی پایان انتظارها و در عین حال خاتمه موقت درگیری ایران و امریکا در منطقه خلیج فارس بود. ریگان در این مصاحبه مطبوعاتی، با توجه به روند درگیری بین ایران و امریکا و ناتوانی امریکا در پایان بخشیدن به اوضاع بحرانی و همچنین عدم دستیابی امریکا به اهداف مورد نظر خود گفت:
«من فکر نمی‌کنم در هیچ چیز دچار اشتباه محاسبه شده باشیم. ما در آنجا برای آغاز کردن جنگ حضور نداریم، بلکه به منظور حفاظت از کشتیرانی کشوری بی‌طرف در آبهای بین‌المللی و با توجه به قانون بین‌المللی حضور یافته‌ایم.» [449] .
ریگان در ادامه اظهارات خود ضمن «غیر معقول» نامیدن ایرانیها به خاطر حمله موشکی اخیر به کویت، مطلبی را بیان کرد که با مواضع پیشین امریکا کاملا متفاوت بود. وی گفت:
«ما گفته‌ایم در صورتی که مورد حمله واقع شویم از خود دفاع خواهیم کرد... آنچه که مسلم است جنگی در بین نیست و کسی نیز نباید دچار وحشت شود.» [450] .
برخی دیگر از مقامات امریکا از جمله یک مقام پنتاگون نیز بر این مسئله تأکید کردند که امریکا قصد تلافی علیه ایران را ندارد، زیرا سیاست امریکا حفاظت از کشتیها و نیروهای امریکایی می‌باشد. [451] اظهارات اخیر مقامات امریکایی به روشنی نشان دهنده عدم حمایت و پشتیبانی امریکا از کویت تلقی می‌شد. چنانکه سرانجام وزارت خارجه امریکا رسما اعلام کرد:
«به عهده دولت کویت است که تصمیم بگیرد به سومین موشک شلیک شده توسط ایران به کویت طی یک هفته پاسخ لازم را بدهد.» [452] .
سخنگوی وزارت خارجه امریکا در مورد اقدام امریکا گفت:
«حمله به طور واضح علیه کویت صورت گرفته است. دولت کویت

[ صفحه 153]

مختار است در مورد این عمل پاسخ دهد.» [453] .
با پیدایش موقعیت جدید و با توجه به تغییر سیاست امریکا و رها کردن سیاست اقدام تلافی‌جویانه نظامی علیه ایران، شیرین هانتر یکی از کارشناسان امور ایران، در مصاحبه با رادیو لندن، درباره مخالفت برخی از اعضای کنگره امریکا با سیاستهای دولت امریکا، به این مسئله اشاره کرد که در کنگره از ابتدا نسبت به اسکورت نفتکشها و میزان تأثیر آن در تأمین منافع امریکا شک و تردید وجود داشت و هنوز هم عده‌ای، بویژه از دمکراتها همچنان نگران اقدامات نظامی امریکا هستند. زیرا ممکن است این امر به درگیری نیروهای زمینی و افزایش تلفات امریکا منجر شود. وی سپس گفت:
«اکثریت کسانی که مسؤولیت به اصطلاح تصمیم‌گیری درباره سیاست امریکا را دارند واقعا در فکر درگیری با ایران نیستند.» [454] .
در همین موقعیت، وزیر دفاع امریکا برای توضیح در مورد اوضاع و سیاست امریکا در منطقه، در کمیته روابط خارجی سنای امریکا حاضر شد و توضیحاتی را ارائه کرد که قابل توجه است. وی در مورد حمله به کشتی امریکایی که منجر به واکنش نظامی امریکا در حمله به سکوهای نفتی ایران شد، گفت:
«احتمالا هدف ایران آزمودن حدود و ثغور سیاست امریکا در خلیج فارس بوده است... من فکر می‌کنم منظور از حمله، ایجاد نوعی سرگردانی در جریان تصمیم‌گیری بود.» [455] .
وی با این توضیح، در واقع ضرورت اقدام تلافی‌جویانه امریکا علیه ایران را با حمله به سکوهای نفتی رشادت توجیه کرد. قابل توجه اینکه رئیس جمهور امریکا در بیانیه خود از سکوها، به نام سکوی نظامی نام می‌برد، ولی وزیر دفاع امریکا در توجیه علت اقدام نظامی امریکا، از سکوی نفتی یاد می‌کند:
«اقدام امریکا در گلوله باران دو سکوی نفتی غیر فعال ایران پاسخ مناسبی بود.»

[ صفحه 154]

وزیر دفاع امریکا سپس برخلاف گذشته که امریکا مدعی بود با اقدامات نظامی و بر پایه حضور در منطقه در نظر دارد ایران را به پذیرش سیاست خود متقاعد سازد، با پذیرش تلویحی شکست امریکا در تحقق اهدافش گفت:
«بهترین راه پایان بخشیدن به ستیزه‌جویی ایران اجرای برنامه تحریم سازمان ملل در مراودات با این کشور است... در صورت اجرای چنین قطعنامه‌ای ریشه توانایی ایران برای ادامه جنگ به سرعت خشک می‌شود.»
او سپس در مورد ماهیت سیاست امریکا علیه ایران اعلام کرد:
«امریکا فقط مایل است پایان خصومت ایران را ببیند، ولی الزاما درصدد نابودی ایران نیست.» [456] .
موضع‌گیری آقای هاشمی، فرمانده‌ی عالی جنگ، در زمانی که امریکاییها میزان حمایتهای خود نسبت به کویت را در برابر ایران کاهش دادند، قابل توجه بود. ایشان طی پیشنهادی گفت:
در صورتی که کویت در جنگ خلیج فارس بی‌طرفی در پیش گیرد، ایران از حمله به تأسیسات نفتی این کشور خودداری خواهد کرد. [457] .
مصاحبه سفیر کویت در امریکا با روزنامه الشرق الاوسط، با توجه به سیاست اخیر امریکا و همچنین موضع‌گیری ایران، در واقع پاسخ به موقعیت جدیدی بود که کویت در برابر خود داشت. وی در این مصاحبه گفت:
«خطری که در این حملات نهفته این است که کویت را در معرض حملات تلافی‌جویانه‌ای قرار می‌دهد که ایران، جرأت انجام آنها را مستقیما علیه منافع امریکا ندارد. آنچه که ایران در حال انجام آن است تصفیه حساب با امریکا با خرج کویت است.» [458] .
وی همچنین در مورد سیاست کویت و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس گفت:
«کویت و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس مایل نیستند با ایران

[ صفحه 155]

برخورد کنند، بلکه می‌خواهند در منطقه با آرامش و صلح در کنار ایران به سر برند.» [459] .
سفیر کویت با این موضع‌گیری با توجه به زیانهای ناشی از درگیری ایران و امریکا برای کویت و شورای همکاری و درخواست ایران مبنی بر بی‌طرفی کویت، اعلام کرد که منافع این کشورها «در زندگی با آرامش و صلح در کنار ایران» می‌باشد. وی افزود:
«درگیر شدن با ایران آسان است، لیکن پایان دادن به چنین نبردهایی دشوار می‌باشد.» [460] .
بدین ترتیب، با اعلام سیاست امریکا مبنی بر عدم اقدام نظامی برای حمایت از کویت و تنها گذاشتن این کشور در بحران اخیر و همچنین ارسال پیام ایران مبنی بر خودداری از تداوم حملات در صورت حفظ بی‌طرفی کویت و سپس مصاحبه سفیر کویت در امریکا و اعلام موضع این کشور، درگیری میان ایران و امریکا به طور موقت پایان یافت. با این تفاوت که امریکاییها در این مرحله علی‌رغم اقدام نظامی علیه ایران، نه تنها نتوانستند ایران را از اقدام تلافی‌جویانه باز دارند، بلکه به هیچ گونه موفقیتی نیز برای پایان بخشیدن به جنگ دست نیافتند. [461] ضمن اینکه برخلاف خواسته امریکا، ایران آخرین اقدام را انجام داد. [462] در این روند، تلاشهای دیپلماتیک امریکا برای تصویب قطعنامه‌ای مبنی بر تحریم تجاری ایران نیز به خاطر مخالفت شوروی به نتیجه

[ صفحه 156]

نرسید. چنانکه شولتز وزیر خارجه وقت امریکا پس از سفر به خاورمیانه و شوروی گفت:
«روسها در ملحق شدن به امریکا برای تحریم تسلیحاتی علیه ایران کمی بی‌میل هستند.» [463] .

تحریم اقتصادی ایران

امریکا پس از ناکامی در تلاشهای سیاسی - نظامی خود برای کسب ابتکار عمل، تحریم اقتصادی ایران را در پیش گرفت. ریگان با صدور بیانیه‌ای به طور واضح علت این اقدام را توضیح داد:
«اجازه بدهید بر این نکته تأکید کنم که ما فقط پس از تلاشهای مکرر و ناموفق برای کاهش بحران با ایران و در پاسخ به ادامه و افزایش اقدامات جنگ‌جویانه حکومت ایران دست به این تحریمهای اقتصادی زدیم.»
وی در ادامه بیانیه‌ی خود افزود:
«این تحریمها نتیجه‌ی مستقیم اقدامات دولت ایران، از جمله حملات این کشور علیه نیروهای امریکایی و کشتیهای تجاری امریکا، امتناع این کشور از اجرای قطعنامه‌ی 598 شورای امنیت سازمان ملل، ادامه تجاوزات این کشور علیه کشورهای بی‌طرف خلیج فارس و کمک این کشور به تروریسم در آن منطقه و هر نقطه دیگر جهان می‌باشد.» [464] .
ریگان مرحله اول تحریمها را شامل تحریم خرید نفت ایران ذکر کرد و گفت: تحریم واردات و صادرات با ایران طی یک هفته تا 10 روز تأثیراتش را برجای خواهد گذاشت!؟ [465] .
بلافاصله پس از اعلام تحریم واردات نفت جمهوری اسلامی از سوی امریکا و همچنین تحریم صادرات امریکا به ایران، رئیس جمهور ایران (آیت‌الله خامنه‌ای) اعلام کرد:

[ صفحه 157]

در صورت توافق نسبت به اعمال تحریم اقتصادی، ایران تنگه هرمز را خواهد بست... ایران از تهدید تحریم اقتصادی نگرانی ندارد. [466] .
وزیر خارجه ژاپن در واکنش به تحریم ایران، ضمن تأکید بر تمایل ژاپن به پایان یافتن جنگ از طریق مسالمت‌آمیز گفت:
«روابط تجاری امریکا با ایران سمبلیک است، در حال که ژاپن و دیگر کشورهای عضو سازمان توسعه و اقتصاد روابط تجاری وسیعی با ایران دارند.»
وی سپس اظهار داشت که ما استدلال مقامات امریکایی را خواهیم شنید و سپس در مورد اقدام ژاپن «تصمیم گیری» خواهیم کرد. [467] روزنامه لوموند ضمن بررسی نتایج احتمالی تحریم خرید نفت، در صورت موافقت ژاپن و اروپا، تأثیرات آن بر درآمد نفتی ایران را اندک دانست. لوموند در پایان با توجه به حمایت فرانسه از سیاست امریکا در مورد موفقیت تحریم نفتی ایران اعلام کرد: «البته چنین وضعی هنوز بعید به نظر می‌رسد، چون که نه تنها ژاپن حاضر به پیروی از سیاست امریکا نیست، بلکه اغلب کشورهای دیگر اروپایی، به ویژه مهمترین خریداران نفت ایران همانند ایتالیا با 13 درصد، هلند با 8 درصد، اسپانیا با 3 / 6 درصد و آلمان غربی با 4 درصد، مایل نیستند از رویه‌ی فرانسویان و امریکاییها تقلید کنند.» [468] .
سرانجام پس از بحث و بررسی درباره‌ی تحریم اقتصادی ایران از سوی امریکا در اجلاس اتحادیه هفت کشور اروپایی، این کشورها بدون توجه به درخواست امریکا، تنها موافقت کردند که در صورت عدم قبول درخواست سازمان ملل برای برقراری آتش‌بس ظرف چند روز آینده، تحریم فروش اسلحه را به مرحله اجرا گذارند. [469] بدین ترتیب، تلاش جدید امریکا برای تحریم ایران نیز به دلیل عدم حمایت متحدین اروپایی امریکا و ژاپن با ناکامی همراه شد.

[ صفحه 168]


جنگ در غرب کشور و آزادسازی حلبچه

اشاره

نیروی زمینی سپاه پاسداران عملیات کربلای 8 را در ادامه و تکمیل عملیات کربلای 5 در منطقه شرق بصره طرح‌ریزی و اجرا کرد که این عملیات به منزله آخرین تحرک نظامی ایران در منطقه جنوب بود. [470] لازمه تداوم عملیات همچون گذشته برخورداری از خلاقیت و ابتکار عمل، همراه با رعایت غافلگیری بود. در غیر این صورت تضمین لازم برای کسب پیروزی وجود نداشت.
پیشروی توأم با دشواری فوق العاده در عملیات کربلای 5، ناظر بر این معنا بود که نیروی زمین سپاه، به رغم درهم شکستن کلیه خطوط و استحکامات دشمن، به دلیل در اختیار نداشتن نیروی «زرهی» و «پشتیبانی هوایی» مناسب، قادر به پیشروی در عمق مواضع دشمن نبود. این کاستی اساسی در بنیه نظامی رزمندگان اسلام سبب گردید با وجود موفقیتهای به دست آمده در

[ صفحه 169]

شرق بصره [471] تدریجا دور عملیات کند و متوقف شود و در پی آن امکان ادامه جنگ در منطقه جنوب حداقل برای مدتی غیر ممکن ارزیابی شود.
از سوی دیگر، به لحاظ سیاسی و نظامی، ضرورت اجرای عملیات امری بدیهی بود و هر گونه تعلل در آن می‌توانست زمینه را برای حمله دشمن مهیا سازد. لذا به منظور ممانعت از ایجاد رکود در جنگ و فراهم‌سازی مقدمات تداوم نبرد و کسب پیروزی، عبور از وضعیت جدید و شکستن بن بست امری ضروری بود. در مرحله قبل هم، پس از بن بست جنگ در سال 62، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تغییر زمین منطقه‌ی عملیات، از خشکی به هور (عملیات خیبر و بدر)، عبور از رودخانه (عملیات فاو) و بهره‌گیری از انبوه نیروهای غواص و انبوه قایق، رکود جنگ را برطرف کرد. لیکن در این مرحله به ابزاری جدید، مانند امکانات زرهی و پشتیبانی قوی هوایی نیاز بود. تأمین این مهم از منابع داخلی با مشکلات زیادی همراه بود. ضمن اینکه خرید از خارج نیز با توجه به محدودیتهای ارزی و سیاستهای امریکا در ممانعت از فروش سلاح به ایران، به سهولت امکان‌پذیر نبود. بنابراین، موقتا زمین منطقه نبرد از جنوب به غرب کشور منتقل شد و مرحله جدیدی از جنگ آغاز گردید. سردار رضایی در این مورد چنین توضیح می‌دهد:
«از کربلای 5 به بعد ما در جنوب به بن بست رسیدیم... در ادامه کربلای 5، عملیات کربلای 8 را انجام دادیم و به طور کلی میدان نبرد در منطقه‌ی کربلای 5 را آزمایش کردیم. حتی در ادامه‌ی عملیات والفجر 8 هم یکی دو تا عملیات ترمیمی انجام دادیم. آنجا هم میدان نبرد را آزمایش کرده بودیم. تاکتیک عبور از آب هم امتحانش را پس داده بود. جزیره مینو، ام‌الرصاص، خیبر و بدر (در هور الهویزه) هم رفته بودیم. دیگر هیچ

[ صفحه 170]

آبی نبود که ما در منطقه‌ی جنوب از آن عبور نکرده باشیم. لذا همه این مسائل دست به دست هم داد که جنوب دیگر تمام شده است. بنابراین وارد جبهه‌ی شمال شدیم.» [472] .
آغاز مرحله جدید جنگ در غرب کشور با عملیات 10 و فتح 5 توسط نیروی زمینی سپاه، گر چه به منزله‌ی سرآغاز تحقق استراتژی عملیاتی جدید ایران بود، لیکن دو عملیات یاد شده در عین حال از عوامل دیگری نیز تأثیر پذیرفته بود. بدین معنا که در خرداد سال 64، پس از عملیات بدر، وضعیت حاکم بر جنگ منتهی به پیدایش این نظریه شد که با یک عملیات منظم بزرگ هرگز عراق از پا در نخواهد آمد، زیرا عراق با جمع‌آوری کلیه‌ی نیروهایش قادر به مقاومت در برابر نیروهای ایران بود و در عین حال مانع از تعمیق اهداف ایران می‌شد. لذا بر این مسئله تأکید شد که با انجام دو عملیات بطور همزمان می‌توان با تجزیه قوای دشمن، وضعیت جدیدی را به وجود آورد. لیکن فقدان امکانات و نیروی مورد نیاز مانع از اجرای آن بود. در نتیجه چنین تدبیر شد که سپاه پاسداران یک عملیات منظم و یک عملیات بزرگ نامنظم را به طور همزمان طرح‌ریزی و اجرا کند. بر پایه همین تدبیر، سپاه اقدام به تشکیل قرارگاه رمضان و گسترش ارتباط با معارضین کرد عراقی و سازماندهی و تجهیز آنها کرد. [473] .
علاوه بر این، طی مباحثی که در این مرحله صورت گرفت، بر پایه تجارب حاصله در عملیات خیبر و بدر و با توجه به احتمال عدم موفقیت در عملیات واحد و از دست رفتن ماحصل زحمات یک ساله همراه با امکانات و زمان، چنین پیش‌بینی شد که حداقل دو عملیات همزمان طرح‌ریزی شود تا در صورت ناکامی در یک عملیات و یا بسته شدن راه کارها، امکانات و نیرو در منطقه‌ی دیگر به کار گرفته شود. به همین دلیل در سال 65 چند عملیات طرح‌ریزی شد که عملیات کربلای 10 و فتح 5 از جمله‌ی آنهابود. به عبارت دیگر، عوامل مؤثر در گشایش جبهه جدید در منطقه غرب کشور که منجر به اجرای چندین

[ صفحه 171]

عملیات شد و اولین آنها کربلای 10 و فتح 5 نام گرفت عبارت بود از:
1- ضرورت تداوم جنگ و ممانعت از ایجاد رکود در آن.
2- حفظ کردن ابتکار عمل در برابر دشمن.
3- گشودن جبهه‌ی جدید برای دشمن در منطقه غرب کشور و تجزیه‌ی قوای آن.
4- کاهش دادن حساسیت دشمن نسبت به منطقه‌ی جنوب.
5- اخذ فرصت از دشمن برای یافتن راه کارهای جدید در جبهه‌های جنوب. [474] .
علاوه بر آنکه اجرای عملیات در منطقه غرب کشور، انهدام برخی تأسیسات اقتصادی دشمن را در پی داشت حضور گسترده در این منطقه، نگرانی ناشی از تلاش ضد انقلاب را کاهش داده و منجر به تأمین منطقه نیز می‌شد. البته اجرای عملیات در منطقه غرب کشور مشکلات و پیچیدگیهایی نیز داشت که در مباحث بعد به آنها اشاره خواهد شد.

عملیات کربلای 10

اشاره

مناطق آزاد شده در کردستان عراق و حضور نسبتا گسترده اکراد معارض عراقی در این مناطق، سبب گردید تا در مرحله اول گشایش جبهه‌ی جدید در غرب کشور عمدتا معطوف به «اتصال عقبه مناطق آزاد شده به ایران و باز شدن عقبه‌ی نیروهای معارض» شود.
آنچه که همزمانی دو عملیات کربلای 10 و فتح 5 را از سمت داخل خاک ایران، توسط سپاه پاسداران و در داخل خاک عراق، توسط اکراد معارض، توجیه می‌کند همین هدف (اتصال مناطق آزاد شده به ایران) می‌باشد. طبعا تحقق این اهداف برای هر یک از طرفین که به اجرای عملیات مبادرت کردند، منافعی را در پی داشت. با این اقدام، اکراد معارض از پشتیبانی ایران برخوردار می‌شدند و متقابلا، ایران با اهرم اکراد معارض پیشروی در شمال عراق را تسریع و تسهیل می‌کرد. بدین ترتیب که اکراد معارض با اتکاء به توانمندی نظامی ایران و باز

[ صفحه 172]

شدن عقبه این نیروها به سمت ایران، برای رهایی از فشارهای عراق موقعیت جدیدی را فراروی خود مشاهده می‌کردند و ایران نیز متقابلا از قدرت مانور سیاسی - نظامی مناسبی برای فشار به عراق برخوردار می‌شد و مجموع این عوامل، امکان تحقق اهداف ایران را تسهیل و فراهم می‌کرد. بر همین پایه، تصرف ارتفاعات گلان، گلو، اسپیدار، سرگلو، بالوکاوه، برده هوش، ژاژیله، قشن و تأمین سرزمینهای شمال شرقی استان سلیمانیه‌ی عراق در دستور کار قرار گرفت.

موقعیت منطقه

منطقه‌ی عمومی عملیات کربلای 10 در محور بانه - سردشت، از شمال به رودخانه مرزی گلاس، از جنوب به رودخانه آوسیویل، از شرق به سورکوه و از غرب به ارتفاعات گرده‌رش و سپس ارتفاعات عمومی آسوس منتهی می‌شد.
منطقه عملیاتی دارای عوارض حساس و ارتفاعات نسبتا بلند و صعب العبور بود که به خاطر فقدان جاده، تردد در این مناطق بسیار دشوار به نظر می‌رسید. بلندترین کوه منطقه «گارو» نام دارد که به کلیه عارضه‌ها و مناطق اطراف دید و اشراف دارد. همچنین، علاوه بر روستاها و شهرکهای متعددی که در سطح منطقه وجود دارد، رودخانه‌های چومان، گلاس، زاب صغیر، قلعه چولان و آوسیویل در منطقه جریان دارند. به دلیل وجود درختان مرتفع در پایین ارتفاعات، وضعیت برای اختفاء نیروهای پیاده و حتی تحرک و جابجایی آنها در روز کاملا مناسب بود.

استعداد و آرایش دشمن

استعداد و گسترش دشمن در این منطقه تا قبل از عملیات والفجر 9 که در بهمن سال 64 توسط نیروی زمینی سپاه صورت گرفت، قابل توجه نبود. لیکن پس از آن، بویژه بعد از دو عملیات فتح 1و 2 (حمله به تأسیسات کرکوک) که

[ صفحه 173]

قرارگاه رمضان با سازماندهی کردهای معارض عراقی انجام داد، دشمن مجددا حساس شد و تلاشهای نسبتا وسیعی را به منظور تصرف مناطق تحت تسلط کردها و مسدود کردن معابر وصولی به عمق خاک عراق انجام داد. چنانکه تیپهای کماندویی سپاه هفتم و سپاه سوم ارتش عراق و دو تیپ کماندویی از سپاه یکم و دو تیپ گارد و چند گردان مستقل کماندویی با نظارت شخص صدام طی 100 روز بسیاری از ارتفاعات را به تصرف خود در آوردند. در واقع، دشمن به جز تصرف منطقه «یاغسمر»، محل استقرار نیروهای اتحادیه میهنی کردستان به رهبری جلال طالبانی، کلیه‌ی اهداف خود را تأمین کرد. [475] .
تحرکات دشمن پس از عملیات فتح 1 بر پایه این تحلیل انجام می‌گرفت که در صورت عدم مقابله جدی، قوای نظامی ایران با تقویت نیرو به سمت «ازمر» و سپس «سلیمانیه» پیشروی خواهند کرد. به همین دلیل، دشمن در ادامه تلاشهای خود اقدام به تشکیل لشکر 39 کرد و تیپ 105 پیاده از لشکر 34 را تحت امر آن قرار داد تا با همکاری جاشهای مستقر در منطقه و یک گردان کماندویی، حد فاصل منطقه‌ی بین لشکر 34 و لشکر 27 را که باز بود، پوشش داده و تأمین نمایند. پیدایش این وضعیت، بویژه تصرف «گرده‌رش» موجب محدود شدن ارتباط نیروهای کرد معارض در مناطق آزاد شده با قرارگاه رمضان شد.
گسترش دشمن در این منطقه بدین شکل بود که سپاه یکم با یگانهای زیر

[ صفحه 174]

در منطقه عمومی عملیات پدافند کرده بود:
لشکر 24 پیاده: از شاخ مندا تا ده هرزینه.
لشکر 39 پیاده: از ده هرزینه تا انتهای گرده‌رش و تنگه آوسیویل.
لشکر 34 پیاده: از تنگه آوسیویل تا بارانه.
لشکر 27 پیاده: از بارانه تا هانی قول.
لشکر؟: از هانی قول تا تمور ژنان.
لشکر 36 پیاده: از تمور ژنان تا سترمک.
نیروهای دشمن که در برابر نیروهای خودی آرایش گرفته بودند مجموعا شامل لشکرهای 34 پیاده و 39 پیاده بودند. [476] .

طرح مانور عملیات

ابهامات موجود، فرارسیدن زمان ترخیص نیروها، تعجیل قرارگاه رمضان در اجرای عملیات، ناهماهنگی موجود در قرارگاه، احتمال لو رفتن عملیات و هوشیاری دشمن و برخی از نارساییها و مشکلات دیگر، سبب شده بود تصمیم‌گیری در اجرای عملیات و برخورداری از سرعت عمل لازم برای تعیین طرح مانور عملیات و محورهای اصلی حمله، با موانع متعددی مواجه شود. در عین حال در مباحث اولیه، با تأکید بر ضرورت حضور یگانهای قوی سپاه در جنوب برای انجام دادن عملیات کربلای 8، چنین پیشنهاد می‌شد که در مرحله اول، مأموریت یگانهای مستقر در منطقه به منظور تصرف ارتفاعات خالی از دشمن به شکل زیر انجام شود:
1- محور شمالی: قرارگاه حمزه سیدالشهداء 1 با تیپ 110 خاتم الانبیاء (ص) و تیپ امام حسن (ع) و گردانهای جندالله.
2- محور میانی: قرارگاه حمزه سیدالشهداء 2 با لشکر 57 حضرت ابوالفضل (ع) و تیپ 9 بدر.

[ صفحه 175]

3- محور جنوبی: سپاه کردستان با لشکر 155 ویژه شهدا و گردانهای جندالله. در این مقطع، هدف عملیات از محور سردشت روی ارتفاعات ژاژیله، گرده‌رش، گلان و ماووت در نظر گرفته شده بود تا با محور جنوبی که روی ارتفاعات رت 1 و 2 عمل می‌کردند، الحاق انجام شود.
همچنین مقرر گردید قرارگاه رمضان با مأموریت انهدام عقبه دو قرارگاه دشمن در محور عمومی ماووت و چوارتا روی ارتفاعات سورقلات، شاخ کانل، کاریزه، الاغلو، قمیش، کلاله و شاخ گوجار نیز عمل نماید. استعداد قرارگاه رمضان عبارت بود از: تیپ 66 هوابرد، تیپ 55 ویژه پاسداران، تیپ 75 ظفر، گردان شهادت و نیروهای اتحادیه میهنی کردستان.
حضور فرماندهی کل سپاه، برادر محسن رضایی، در منطقه - تنها یک هفته قبل از عملیات - و تلاش برای اجرای عملیات، همزمان با عملیات کربلای 8 در جنوب، موجب شد اقدامات مقدماتی با شتاب قابل توجهی انجام شود و در طرح مانور تغییراتی ایجاد گردد.
چنانکه تلاش برای همزمانی عملیات کربلای 10 با عملیات کربلای 8 سبب گردید که عملیات به دو مرحله تقسیم شود. بدین شکل که اگر عملیات غرب و جنوب هر دو موفق بود، در هر دو منطقه، تا تثبیت منطقه عملیات ادامه یابد و در صورتی که جنوب موفق نشد، بلافاصله یگانهای جنوب به غرب منتقل شوند و مرحله دوم عملیات صورت گیرد. بر این اساس، طرح عملیات مشخص شد.
- طرح مانور مرحله اول عملیات
قرارگاه نجف با لشکر 57 حضرت ابوالفضل (ع)، تیپ قائم کردستان و تیپ 35 امام حسن (ع) به ترتیب زیر عمل نماید:
لشکر 57 حضرت ابوالفضل (ع) در ارتفاعات گلان و اسپیدره و پاسگاه پلیس، تیپ قائم کردستان در ارتفاعات شاشو و گامو.

[ صفحه 176]

تیپ 35 امام حسن (ع) احتیاط 57 در مرحله اول و سپس با استفاده از موقعیت برای تصرف قشن، پیشروی نماید.
قرارگاه حمزه با تیپ 110 خاتم الانبیاء (ص) در ارتفاعات کانی بدار، چنگاوی و تپه منافقین در جناح راست منطقه عمل نماید.
قرارگاه بدر کردستان، با تیپ بیت المقدس، لشکر بدر و لشکر شهدا در جناح چپ منطقه عملیات به ترتیب زیر عمل نماید:
تیپ بیت المقدس روی ارتفاع سمت راست یال ارتباطی.
لشکر بدر روی ارتفاع کوخ نم نم.
لشکر شهداء روی ارتفاع کله گاوی.
- طرح مانور مرحله دوم عملیات
تیپ 48 فتح روی ارتفاع قمیش عمل نماید.
لشکر 14 امام حسین (ع) روی ارتفاع شاخ آمدین عمل نماید.
لشکر 5 نصر برای تکمیل روی ارتفاعات قمیش و الاغلو عمل کند.
لشکر 25 کربلا روی ارتفاع وراز وارد عمل شود.
- طرح مانور مرحله سوم عملیات
چنین پیش‌بینی می‌شد که قرارگاههای نجف و رمضان پس از اجرای عملیات، در مرحله دوم الحاق کنند. در عین حال، نظر به اینکه اجرای مراحل دوم و سوم مشروط به وضعیت عملیات در منطقه‌ی جنوب بود و یگانهای اجرا کننده‌ی عملیات نیز می‌بایست پس از نقل و انتقال از جنوب به غرب وارد عملیات شوند، لذا تصمیم نهایی، پس از مشخص شدن نتیجه‌ی مرحله‌ی اول عملیات در منطقه غرب و همچنین نتیجه‌ی عملیات در منطقه جنوب اتخاذ می‌شد.

در آستانه عملیات

اقدامات مهندسی و آماده‌سازی عقبه‌ها، گر چه به دلیل ابهام نسبت به عملیات

[ صفحه 177]

و نگرانی از هوشیاری دشمن و افشا شدن عملیات با تأخیر آغاز شد، لیکن پس از حضور فرماندهی کل سپاه در منطقه، روند آماده‌سازی عملیات شتاب گرفت. در عین حال برخی کاستیها همچنان به چشم می‌خورد. چنانکه تنها 24 ساعت قبل از آغاز عملیات پل زلی آماده‌ی بهره‌برداری شد و سه دستگاه لودر به شرق رودخانه چومان منتقل گردید و با وجود صعب العبور بودن ساحل، اقدامات مهندسی به رغم تمامی مشکلات انجام گرفت.
میزان هوشیاری دشمن از جمله مسائلی بود که از ابتدا مورد توجه قرار داشت. در آغاز تصور می‌شد که به دلیل درگیر بودن دشمن در منطقه جنوب و حضور یگانهای سبک سپاه در منطقه و عدم پیش‌بینی دشمن مبنی بر عبور نیروهای خودی از رودخانه گلاس، دشمن غافلگیر شده است. اما با تشدید اقدامات مهندسی به ویژه تلاش برای احداث جاده از گلان به کنار زلی و نیز نصب لوله‌های پل، دشمن اقداماتی انجام داد که نشانه‌ی هوشیاریش بود از جمله:
1- پرتاب گلوله‌های منور.
2- تقویت منطقه توسط یک الی دو گردان.
3- انتقال چند قبضه توپ به منطقه.
4- انتقال تانک روی ارتفاع گرده‌رش و تقویت این منطقه.
همچنین اجرای آتش روی پل زلی و اطراف روستای زلی به منظور مسدود کردن جاده از جمله مسائلی بود که نشان می‌داد دشمن نسبت به جهت اصلی عملیات و برخی از محورها هوشیار شده است.

اجرای عملیات

سرانجام در تاریخ 23 / 1 / 66 لشکر 57 حضرت ابوالفضل (ع) تحت فرماندهی قرارگاه نجف نیروهای خود را وارد منطقه کرد و پس از یک شب

[ صفحه 178]

استقرار در جنوب رودخانه چومان در عصر روز 24 / 1 / 66 به سمت اهداف خود حرکت کرد. به رغم آنکه زمان آغاز عملیات 2 بامداد تعیین شده بود، لیکن از ساعت 45: 1 بامداد 25 / 1 / 66 اولین خبر از درگیریها به قرارگاه رسید. موفقیت اولیه نیروهای لشکر 57 و تیپ قائم (عج) موجب امیدواری شد، بویژه اینکه نیروهای دشمن از محور پاسگاه پلیس عقب‌نشینی کردند و قوای زرهی دشمن نیز تحرکی از خود نشان ندادند. اما تلاش برای آغاز مرحله دوم عملیات در محور ماووت که با وارد عمل کردن تیپ 35 آغاز شد به نتیجه نرسید.
در محور قرارگاه کردستان نیز به دلیل عدم استقرار قوای دشمن روی ارتفاعات، نیروها به سهولت اهداف خود را تأمین کردند و تلاشهای مهندسی برای ایجاد عقبه و احداث جاده آغاز شد.
در ساعت30: 5 صبح روز اول، پاتک دشمن در محور ماووت آغاز شد و سرانجام پس از چند بار دست به دست شدن گلان 2، دشمن در غروب روز اول آن را مجددا تصرف کرد.
در شب دوم نیروهای تیپ 35 برای باز پس‌گیری ارتفاع گلان 2 آماده نشدند و عملیات به شب سوم موکول گردید. همچنین در محور قرارگاه کردستان به دلیل عدم آمادگی نیروها، ادامه عملیات به شب بعد موکول شد.
قرارگاه حمزه در محور گناو، عملیات خود را با تیپ 110 خاتم بر روی تپه منافقین، پاسگاه گناو و ارتفاع کانی بدار در ساعت 1 بامداد آغاز کرد و تا ساعت30: 5 بامداد اولیه کلیه اهداف خود را تصرف و تأمین کرد.
همچنین دشمن در شب دوم با ترکیبی از نیروهای جاش و نظامی، مجددا به ارتفاعات اسپی دره و گلان 1 حمله کرد و نهایتا به رغم مقاومتهایی که انجام گرفت، این ارتفاعات به دست دشمن افتاد.
در روز دوم با افزایش فشار دشمن در محور ماووت و گناو و سقوط ارتفاع گلان 1 کار عقبه‌سازی و احداث جاده متوقف شد. در چنین وضعیتی،

[ صفحه 179]

پشتیبانی از عملیات و تخلیه‌ی شهدا و مجروحین بسیار ضروری و حیاتی بود؛ لیکن به دلیل موقعیت منطقه و فشارهای دشمن و مشکلات و کاستیهای موجود، عملا اقدام مناسبی انجام نمی‌گرفت. این ضعف در استفاده از هلیکوپتر نسبتا آشکارتر بود. در عین حال نیروهای خودی در محور گناو شدیدا مقاومت کردند.
در شب سوم، تیپ 35 برای عملیات روی ژاژیله آماده شد و پیش‌بینی می‌شد که با تصرف ژاژیله و ادامه عملیات از پائین روی گلان 2 اوضاع تا اندازه‌ای بهبود یابد. همچنین تیپ قائم کردستان نیز مأموریت داشت ارتفاع گامو را مجددا تصرف نماید.
عملیات در ساعت 30: 1 بامداد آغاز شد. تیپ 35 ارتفاع ژاژیله را تصرف کرد و غنائم قابل توجهی از جمله تعدادی تانک به دست آورد، ولی تیپ قائم پس از 5 ساعت درگیری با دشمن به مواضع خود عقب‌نشینی کرد.
در محور بسن قرارگاه کردستان، لشکر ویژه‌ی شهداء از سه محور با دشمن درگیر شد که دو محور آن در کله گاوی و یک محور دریال بسن بود. همچنین تیپ بیت المقدس به طرف یال ارتباطی پیشروی کرد. اما به رغم موفقیتهای اولیه، به دلیل عدم انتقال نیروی احتیاط و مشکلاتی که در پشتیبانی عملیات وجود داشت و همچنین افزایش فشار دشمن، سرانجام در پایان روز سوم تنها یال ارتباطی به عنوان نتیجه‌ی عملیات در شب سوم، در اختیار نیروهای خودی باقی ماند. همچنین در روز سوم بر اثر فشار دشمن در محور گناو تنها ارتفاع کانی بدار و تپه منافقین [477] در اختیار نیروهای خودی قرار داشت و تپه‌های چنکاوی و پاسگاه گناو مجددا در اختیار دشمن قرار گرفت. در محور ماووت نیز تیپ 35 به دلیل بروز مشکلاتی در امر پشتیبانی، نهایتا از ارتفاع ژاژیله

[ صفحه 180]

عقب‌نشینی کرد.
بنابراین، پس از سه شبانه روز جنگ و درگیری، گر چه در کلیه‌ی محورهای مورد نظر مرحله اول عملیات انجام شد، لیکن مشکلات و کاستیهای موجود و ناتوانی برخی از یگانها، همراه با فشارهای دشمن سبب گردید که اهداف به طور ناقص تأمین شود. درک دشمن از اهداف عملیات به ویژه باز شدن عقبه‌ی قرارگاه رمضان سبب شده بود تا فشار خاصی را متوجه این منطقه سازد.
در شب چهارم، سرانجام نیروهای لشکر 14 امام حسین (ع) که از جنوب به غرب منتقل شده بودند، برای تصرف دو ارتفاع گلان 1 و 2 آماده شدند. تیپ 48 فتح نیز مأموریت داشت ارتفاع ژاژیله را تصرف نماید. نیروهای لشکر 14 که در ساعت30: 3 بامداد با نیروهای دشمن درگیر شدند، تا روشن شدن هوا بجز ارتفاع گلان 2، بقیه اهداف خود را تصرف کردند.
در محور گناو نیز نیروهای تیپ 110 مجددا پاسگاه گناو را تصرف کردند. در روز چهارم تنها پل لوله‌ای روی رودخانه چومان فروریخت و این امر به مشکلات پشتیبانی افزود. از این پس تلاش برای احداث پل بیلی افزایش یافت.
متعاقب موفقیت لشکر 14 در اغلب محورها (بجز گلان 2) و عدم دستیابی تیپ 48 فتح به ارتفاع ژاژیله، چنین پیش‌بینی می‌شد که ادامه‌ی عملیات متوقف شود تا با تأمین عقبه‌ها و بازسازی یگانها، مجددا عملیات با آمادگی بیشتری آغاز شود. اما پس از بحثهایی که صورت گرفت، نهایتا مقرر گردید که عملیات ادامه یابد.
در شب پنجم مجددا لشکر 14 و تیپ 48 برای تکمیل مأموریت خود وارد عمل شدند، لیکن موفقیتی به دست نیاوردند. همچنین در محور گناو، پاتک دشمن روی ارتفاع کانی بدار سبب گردید نیروهای تیپ 110 اقدام به عقب‌نشینی نمایند. طی همین شب، تا ساعت 30: 6 بامداد دشمن سه راهی ژاژیله را تصرف کرد و در پی آن آتش خود را روی ارتفاعات افزایش داد. همین

[ صفحه 182]

امر موجب شد که نیروهای تیپ 48 به طور کامل از این محور عقب‌نشینی کنند.
با پیدایش وضعیت جدید، بحث و بررسی در مورد نحوه‌ی ادامه‌ی عملیات شروع شد. فشار قرارگاه رمضان بر عملیات روی گرده‌رش و قمیش به منظور تدارک و تغذیه نیروهای خودی که داخل خاک عراق بودند، سبب گردید اجرای عملیات در محور قشن و یال سیراوه تا قله وراز مورد توجه قرار گیرد. ضمن اینکه لشکر 25 کربلا و لشکر 5 نصر نیز از جبهه‌ی جنوب به جبهه‌ی غرب منتقل شدند و سایر یگانها نیز برای رسیدن به منطقه عملیات در راه بودند.
براساس طرح مانور عملیات در این مرحله، لشکرهای 25 کربلا و 5 نصر در شب هفتم وارد عمل شدند. لشکر 5 مأموریت داشت که ارتفاعات گلان 1 و 2 را تصرف نماید. لشکر 25 نیز مأموریت داشت علاوه بر تأمین محور قشن روی گلان 2 با لشکر 5 الحاق کند.
عملیات تا صبح ادامه یافت و به جز مقر فرماندهی دشمن در گلان 2 مابقی اهداف تأمین شد و الحاق لشکر 5 و لشکر 25 روی گلان 2 نیز انجام نگرفت. با روشن شدن هوا پاتک دشمن آغاز شد، لیکن بر اثر مقاومت نیروهای خودی و آتش پشتیبانی که پس از چند روز تقویت شده بود، سرانجام در ساعت 30: 11 الحاق تکمیل گردید. موفقیت حاصله در این مرحله موجب امیدواری برای ادامه عملیات شد.